سلام خاکستری
اگه خاکستری خطابت می کنم ناراحت نشو همه ما خاکستری ایم
فقط سعی می کنیم خومون با ماژیک و مداد شمعی و مداد رنگی...آبرنگ و... رنگ کنیم اما من دلم می خواد همیشه یک جایی داشته باشم که وقتی خاکستریم برم اونجا مثل این وبلاگ...هر وقت خاکستری شدی یه سرم به ما بزن!
تبادل
لینک هوشمند
دوست عزیز برای
تبادل لینک وبلاگ رو اینطوری لینک کن
خاکستری ها و آدرس
khakestar.LXB.ir سپس نوشتن آدرس وبت این زیر
وب خود به خود برای وبلاگ من لینک میشه
خوشحالم که وبلاگت برای منم لینک میشه
ک عمر جان کندم میان خون و خاکستر
من نامه بر بین تو بودم با کسی دیگر
طاقت نمی آوردم اما نامه می بردم
از او به تو ..از تو به او.. مرداد .. شهریور
پاییز شد با خود نشستم نقشه ایی چیدم
می خواستم غافل شوید از حال همدیگر
با زیرکی تقلید کردم دست خطش را
یک کاغذ عین کاغذ او کندم از دفتر
او می نوشت : آغوش تو پایان تنهایی است
تغییر می دادم : که از تو خسته ام دیگر
او می نوشت : اینجا هوا شرجی است غم دارد
تغییر می دادم : هوا خوب است در بندر
او می نوشت : ای کاش امشب پیش هم بودیم ...
تغییر می دادم : که از این عاشقی بگذر ...
باید ببخشی نامه هایت را که می خواندم
در جوی می انداختم با چشمهایی تر
با خود گمان کردم که حالا سهم من هستی
از مرده ریگ این جهان بی در و پیکر
آن نقشه باید بین آنها را به هم می زد
اما به یک احساس فوق العاده شد منجر :
آن مرد با دلشوره یک شب ساک خود را بست
ول کرد کار و بار خود را آمد از بندر
دیدید هم را بینتان سوتفاهم بود ؛
آن هم به زودی برطرف شد بی پدرمادر
با خنده حل شد آن کدورت های طولانی
این بین و بس من بودم و یک حس شرم آور
شاید اگر در نامه ها دستی نمی بردم
آن عشق با دوری به پایان می رسید آخر
رفتی دوچرخه گوشه ی انباریم پوسید
آه از ندانم کاریت ای چرخ بازیگر !
شاید تمام آن چه گفتم خواب بود اما
من مرده ام در خویش ...بیدارم نکن مادر
یه دفعه از چه فصلی سبز شدی که تو احساس ِ من قدم بزنی
یه خیابون شدم که گهگاهی
یکمی واسه من قدم بزنی
یه خیابون شدم که خستگیهام که سرم تو موج ِ دامن ِ تو
اگه دستم نمیرسه به خودت مست بشم از عبور کردنت
مث ِ پس کوچه های ِ پاییزم ریه هام خش خشن پر از برگن
سن و سالی نداره رابطه مون
اکثر ِ عاشقا جوون مرگن
مث ِ پس کوچه های ِ پاییزم ریه هام خش خشن پر از برگن
سن و سالی نداره رابطه مون
اکثر ِ عاشقا جوون مرگن
.
.
.
اونقدر راه رفتی روی ِ تنم تا به راه رفتنت دچار شدم
یه خیابون ِ خلوت ِ عاشق
فکر کردم که لاله زار شدم
سنگ فرشم حریص ِ بارونم مث ِ ابر ِ بهار درکم کن
باشه روزی یه بار ردشو ازم
باشه روزی یه بار ترکم کن
مث ِ پس کوچه های ِ پاییزم ریه هام خش خشن پر از برگن